دیکشنری
داستان آبیدیک
far off
fɑɹ ɔf
فارسی
1
عمومی
::
دور افتاده، پرت، خیلی دور، دوردست
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FAR BE IT FROM ME TO
FAR BE IT FROM ONE TO
FAR BETWEEN
FAR CRY
FAR CRY FROM
FAR EASTERN
FAR FAMED
FAR FETCHED
FAR FLUNG
FAR FROM
FAR FROM IT
FAR FROM THE MADDING CROWD
FAR GONE
FAR INTO THE NIGHT
FAR LEFT
FAR OFF
FAR OFF LOOK
FAR OUT
FAR POINT
FAR REACHING
FAR RIGHT
FAR SEEING
FAR SIGHTED
FAR SIGHTEDLY
FAR SIGHTEDNESS
FAR TRANSFER
FARAD
FARADAIC
FARADAY
FARADIC
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید